تئوری و شواهد نشان میدهد که سازگاری بهطورکلی نمیتواند بر اثرات تغییرات آبوهوایی غلبه کند. علاوه بر وجود محدودیت بیوفیزیکی برای سازگاری، برخی از گزینه های تطبیقی یا بیشازحد پرهزینه خواهند بود و یا منابع افزاینده خواهند داشت و یا تا زمانی که تغییرات آبوهوایی بر هزینه های منابع سرمایه گذاری شده تأثیر میگذارد، هزینه ها بیاثر خواهد بود. بنابراین مطلوبیت گزینه های سازگاری با زمان و تغییرات آبوهوایی تغییر خواهد کرد. سازگاری بهطورکلی باید در چارچوب مسیر توسعه عمومی کشور، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه دیده شود. توسعه و سازگاری میتوانند مکمل یا رقابتی باشند. همچنین توسعه میتواند اثرات سازگاری جانبی مثبت یا مزایایی را به همراه داشته باشد، درصورتیکه تغییرات آبوهوایی در طراحی آن بهحساب میآید. اقداماتی که برای سازگاری انجام میشود، میتواند منافع قابلتوجهی ازجمله کاهش فقر و یا افزایش توسعه را فراهم کند. بسیاری از جنبههای توسعه اقتصادی همچنین سازگاری را با شرایط محیطی تغییر میدهند، مانند آموزش و بهداشت بهتر، و استراتژی های سازگاری وجود دارد که میتواند مزایای رفاه را حتی در شرایط آبوهوایی ثابت، از قبیل استفاده کارآمدتر از آب و انواع محصولات قویتر را به همراه داشته باشد. به حداکثر رساندن این همکاری نیاز به یکپارچه سازی اقدامات سازگاری با سیاستهای موجود دارد، که “جریان اصلی” نامیده میشود. همه اقدامات سازگاری مبتنی بر سرمایه گذاری نیستند. اقدامات سیاسی نیز ابزار مهمی برای سازگاری هستند که عبارتاند از: بودجه تحقیق و توسعه مستقیم (R & D)، مقررات زیستمحیطی، ابزارهای اقتصادی و آموزش و پرورش. ابزارهای اقتصادی بالقوه را بهعنوان ابزارهای انعطافپذیر به کار میبرند، زیرا این ابزارها بهطور مستقیم و غیرمستقیم انگیزه های پیشبینی و کاهش اثرات را فراهم میکنند و میتوانند هزینه های کمتری را در بودجه عمومی داشته باشند. در حال حاضر این ابزارها (جز ابزارهای سرمایه گذاری)، در زمینه سازگاری به ریسک بهخوبی شناخته نشدهاند. انگیزههای موجود منجر به مجموعه های از اقدامات سازگاری خصوصی میشود. که عبارتاند از: به اشتراکگذاری خطر و مکانیسمهای انتقال (بیمه)، وام، مشارکت مالی دولتی و خصوصی، پرداخت خدمات زیستمحیطی، بهبود قیمت منابع (بازار آب)، هزینه ها و یارانه ها ازجمله مالیات، هنجارها و مقررات و رویکردهای اصلاح رفتار. این ابزارها برخی از امکانات مفید برای مقابله با تغییرات آبوهوایی را ارائه میدهند، اما همچنین دارای مشکلات اجرایی مؤثر هستند که باید موردتوجه قرار گیرند. این مشکلات در کشورهای درحالتوسعه بسیار شدید است. مکانیسم های تأمین مالی ریسک در مقیاس های محلی، ملی، منطقه های و جهانی به افزایش مقاومت در برابر تغییرات شدید آبوهوا و تغییرات اقلیمی کمک میکند، اما شامل چالش های عمده طراحی میشود، مانند جلوگیری از ایجاد اختلال، ایجاد نارسایی بازار و بدتر شدن موقعیت های عادلانه. مکانیسم ها شامل بیمه؛ بیمه مجدد؛ بیمه کوچک و مناطق ملی، منطقه ای و جهانی است. بخش عمومی اغلب نقش مهمی را بهعنوان تنظیمکننده، ارائهدهنده یا بیمه گر بازی میکند. تأمین مالی ریسک میتواند بهطور مستقیم، از طریق ارائه پرداختهای مدعی پس از یک رویداد، سازگاری را ارتقا دهد و اجازه میدهد تصمیمات درخطرهای احتمالی بهبود یابد. همچنین میتواند بهطور مستقیم انگیزه هایی برای کاهش خطر ایجاد کند، اما شواهد ضعیف است و حضور بسیاری از عوامل خنثی اغلب منجر به ایجاد مانع میشود که بهعنوان خطر اخلاقی (روحی) شناخته میشود. شواهد محدود نشاندهنده اختلاف زیاد بین نیازهای سازگاری جهانی و بودجه موجود برای سازگاری است. نیاز به ارزیابی بهتر هزینه های سازگاری جهانی، بودجه و سرمایهگذاری وجود دارد. اقتصاد طیف وسیعی از تکنیک های مناسب برای انجام تجزیه و تحلیل در مواجهه با عدم اطمینان را ارائه میدهد و انتخاب مناسب ترین روش بستگی به ماهیت مشکل و ماهیت و سطح عدم قطعیت دارد. عدم قطعیت در تجزیه و تحلیل سازگاری با تغییرات اقلیمی که ناشی است از کمبود داده ها، تأثیر اقدامات سازگاری و عدم اطمینان ذاتی در پیشبینی تغییرات آبوهوایی؛ اجتنابناپذیر است. رویکردهای تقریبی اغلب لازم است. یک مورد قوی برای استفاده از تصمیم گیری اقتصادی در شرایط نامطمئن وجود دارد، که با ابزارهایی مانند هزینه-سود و رویکردهای مربوطه که شامل ابعاد زمان (تکنیک های گزینه های واقعی)، رویکردهای چند معیار و روشهای غیر احتمالی است، کار میکنند. روش هایی وجود دارد که میتوانند اثرات غیر نقدی و تأثیرات توزیعی را جذب کنند و ملاحظات اخلاقی را در برداشته باشند. مطالعات منطقه ای و بخش صنعت، برخی از ملاحظات و خصوصیات اصلی را که باید در تحلیل اقتصادی سازگاری گنجانده شود، نشان میدهد. این ویژگی های مطلوب عبارتاند از نمایندگی گسترده ای از عوامل استرس زای وابسته به اطراف برای اطمینان از ارزیابی اقتصادی قوی؛ بررسی گزینه های متعدد و یا گروه های مشروط از گزینه های سازگاری؛ تجزیه و تحلیل اقتصادی دقیق از هزینه ها و منافع در سراسر گسترده ترین بازار ممکن و محدوده غیر بازار. و تمرکز زیاد بر حمایت از تصمیم گیری کاربردی که شامل بررسی منابع نامعلوم است. تعداد کمی از مطالعات فعلی شامل تمام این ملاحظات میشود. پیشینه پژوهشی مربوط به اقتباس اقتصاد تغییرات اقلیمی را بر اساس گزارش ارزیابی چهارم (AR4) و نقش افزایشی که ملاحظات اقتصادی در تصمیم گیری و سیاست سازگاری در حال اجرا است را، ارزیابی میکند. AR4 ارزیابی محدودی از سود و هزینه های سازگاری را بر اساس پیشینه پژوهشی بخش و منطقه ای محدود و تقسیمبندی شده، برآورد میکند. پیشرفت های قابلملاحظهای در اقتصاد سازگاری تغییرات اقلیمی پس از AR4 صورت گرفته است. اهداف خاصی که در تلاش برای سازگاری دخیل هستند میتوانند متنوع باشند. یک احتمال این است که ممکن است سعی شود تمام اثرات (منفی و مثبت) را لغو و وضعیت موجود حفظ گردد. یا میتوان سعی کرد تا اثرات نامطلوب و فرصتهای مثبت را از بین برد، بهطوریکه افزایش (یا کاهش) رفاه به حداکثر (یا حداقل) برسد . بخشی از پیشینه پژوهشی سازگاری، یک فرآیند مداوم و انعطافپذیر است که اساس آن یادگیری و اصلاح است .پروژه های سازگاری طبق این رویکرد، بر یادگیری و آزمایش، و همچنین ارزش استفاده از استراتژی های برگشت پذیر و قابل تنظیم، تأکید میکند فعالیت و سیاست سازگاری نیز از زمان AR4 پیشرفت کرده است، و مطالعات مربوط به اقتصاد سازگاری این را منعکس کرده است.
جنبه های اقتصادی سازگاری:
با توجه به سازگاری، مطالعات اقتصادی درکی از موضوعات مربوط به نقش حامیان مختلف جامعه، ویژگیهای استراتژی های سازگاری، انواع مزایا و هزینه های مرتبط، نقش زمان و تعدادی از عوامل دیگر که در این بخش بحث میکنیم، ارائه میدهد.
حامیان دولتی و خصوصی در اجرای سازگاری:
طبق گزارش های قبلی IPCC-i.e، گزارش ارزیابی سوم (TAR) و گزارش ارزیابی اولیه (FAR) – نشان میدهد، اقدامات سازگاری میتواند مستقل، برنامهریزیشده یا طبیعی باشد. اقدامات مستقل عمدتاً توسط احزاب خصوصی انجام میشود درحالیکه برنامه ریزی میتواند توسط احزاب خصوصی یا عمومی انجام شود. سازگاری طبیعی همان است که در واکنش به تغییرات اقلیمی در داخل اکوسیستم اتفاق میافتد، اما ممکن است در معرض دخالت انسان قرار گیرد. با توجه به اقدامات انسانی، تمایز اقتصادی مهمی در خصوص نقش احزاب خصوصی و عمومی وجود دارد. برخی اقدامات سازگاری، کالاهای عمومی را تأمین میکنند که به نفع بسیاری از مردم است و در چنین مواردی گروه پیاده سازی بهطورکلی نمیتواند تمام سود را جذب کند. بهعنوانمثال، اگر یک فرد برای حفاظت از خط ساحلی یا توسعه یک سیستم آبیاری بهبودیافته هزینه کند، دستاوردها معمولاً به بسیاری دیگر میرسد. نظریه اقتصادی کلاسیک و تجربه همراه با مشاهدات در مورد سازگاری نشان میدهد که چنین اقدامات سطح مناسب سرمایه گذاری خصوصی را دریافت نمیکند (ایجاد شکست بازار). بهنوبه خود، این امر بهوسیله عناصر وسیع تر جامعه (مثلاً دولتها، سازمان های غیردولتی) یا سازمانهای بین المللی انجام میشود. همه سازگاری ها شامل سرمایه گذاری نیست و هزینه زیادی ندارد. برخی از اقدامات سازگاری شامل اصلاح هزینه های تکراری در مقایسه با سرمایه گذاری های جدید است (جایگزین تجهیزات با استفاده از اقلام سازگارتر). گاهی اوقات سازگاری شامل تغییرات در رفتارها و شیوه زندگی میشود (به عنوان مثال، به دلیل افزایش فرکانس امواج گرما).
تأثیر اقتصادی فرعی اقدامات و سیاست های سازگاری:
علاوه بر ایجاد اقتصادی که در برابر تغییرات اقلیمی مقاوم تر است، استراتژی های سازگاری اغلب دارای تأثیرات جانبی هستند که اهمیت اساسی دارند. این میتواند مثبت (منافع مشترک) یا منفی (هزینههای مشترک) باشد .اثرات جانبی نیز هنگامی به وجود میآید که اقداماتی که عمدتاً درزمینهٔ کاهش دادن و یا موضوعات غیر مرتبط با اقلیم انجام میشود، تغییرات اقلیمی را تعدیل میکند. مثالها عبارتاند از: دیوارهای دریایی که در برابر افزایش سطح دریا محافظت میکنند، و درعینحال در برابر سونامی ها محافظت میکنند. بااینحال، آنها میتوانند منجر به هزینه هایی در مناطق مشترک شوند، و به ماهیگیری و مانگروها آسیب برساند.عایقبندی بهتر ساختمان که مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای مرتبط را کاهش میدهد نیز با محافظت در مقابل گرما سازگاری را بهبود میبخشد. معیارهای بهداشت عمومی که با افزایش بیماری های منتقلشده از حشرات سازش یافته اند، نیز دارای مزایای بهداشتی هستند که مرتبط با آن بیماریها نیست. استفاده کارآمدتر از سازگاری آب در جهان خشکتر، در شرایط فعلی کمبود آب مزایایی را به همراه خواهد داشت. توسعه روش های شیرین سازی بهبودیافته آب، دارای شایستگی های مشابه است. قرار دادن زیرساخت ها در مناطق ساحلی کمعمق، سازگاری با افزایش سطح دریا را فراهم میکند و همچنین در مقابل سونامی محافظت میکند کاهش نیاز به استفاده از نیروگاه های زغال سنگ از طریق سازگاری با حفظ انرژی، همچنین موجب کاهش، بهبود کیفیت هوا و کاهش اثرات بهداشتی میشود.
سازگاری بهعنوان یک مسئله پویا:
سازگاری یک مسئله استاتیک نیست. در عوض، در طول زمان، در واکنش به شرایط آبوهوایی تغییر میکند. شاید سازگاری با فرایند انتقال طولانیمدت، مداوم و انعطاف پذیر است که شامل یادگیری و تعدیل است بهتر مدیریت شود. بهطورکلی، ادبیات نشان میدهد که سازگاری مطلوب و مطلوبیت استراتژی های خاص در طول زمان بسته به شرایط جو زمین و عوامل دیگر نظیر دسترسی به فناوری و کمال آن متفاوت است. در چند دهه آینده، که در طی آن دوره دمای پیشبینیشده در سناریوهای اجتماعی / اقتصادی / شرایط اقلیمی قابلملاحظه نیست، سازگاری، گزینه اصلی اقتصادی برای مقابله با تغییرات اقلیمی است. ریسک نیز یک جنبه مهم است، و در بلندمدت بیشتر نامعین است که در کوتاهمدت. تصمیمات حساس به ریسک اغلب شامل گزینه های اقدام یا انتظار میباشند. دینامیک همچنین با پایداری استراتژی همراه با پیامدهایی در مقیاس دهه تا قرن در برخی از استراتژی های سازگاری مانند ساخت سد دریایی و یا کشف ژن های مقاوم در برابر خشکسالی همراه است. مطلوبیت سرمایهگذاری با هزینه های اولیه و مزایای مداوم زمانی که مزایا طولانیمدت هستند و یا زمانی که آسیب های تغییرات آبوهوایی کم میشوند، افزایش مییابد. با این حال، اثرات ناهنجار نیز در طول زمان افزایش مییابد، حفاظت میتواند سرمایهگذاری در مناطق آسیب پذیر را گسترش دهد و آسیبپذیری های آینده را بدتر کند. سازگاری نمیتواند بهطور منطقی بر تمامی اثرات تغییرات اقلیمی غلبه کند. تعدادی از عوامل تصویب استراتژی را محدود میکند و مانع حذف همه اثرات تغییرات اقلیمی میشود. یک روش مفهومی نشان دادن تلاش برای سازگاری در شکل 1 آمده است:
اولین حلقه بیرونی “نیازهای سازگاری” را نشان میدهد، یعنی مجموعه ای از اقدامات سازگاری که برای جلوگیری از هرگونه اثر منفی (و گرفتن تمام اثرات مثبت) از تغییرات آبوهوایی ضروری است. این میتواند با کاهش تغییرات اقلیمی، یعنی محدود کردن تغییرات اقلیمی، کاهش یابد. دایره دوم نشاندهنده زیرمجموعهای از اقدامات سازگاری است که ممکن است با توجه به محدودیتهای فنی و فیزیکی باشد. مثلاً از طریق تحقیق و توسعه، میتوان بهبود این حلقه را گسترش داد. منطقه بین حلقه های اول و دوم، محدوده “اثرات اجتناب ناپذیر” است که نمیتوان آن را سازگار کرد . حلقه سوم نشاندهنده زیرمجموعهای از اقدامات سازگاری است که با توجه به منابع محدود و اولویت های رقابتی مطلوب است: برخی از اقدامات سازگاری ازلحاظ فنی امکانپذیر است، اما نامطلوب است زیرا آنها خیلی گران هستند و راههای جایگزین بهتر برای بهبود رفاه (مثلاً سرمایهگذاری در بهداشت و آموزش) وجود دارد. این دایره را میتوان از طریق رشد اقتصادی گسترش داد که منابعی را افزایش میدهد که میتواند به سازگاری اختصاص یابد. درنهایت، آخرین دایره نشاندهنده آنچه انجام خواهد شد است، با در نظر گرفتن این واقعیت که شکست بازار یا محدودیت های عملی، سیاسی یا سازمانی، بعضی از اقدامات مطلوب را غیرممکن میسازد مساحت بین حلقه های اول و آخر نشانگر تأثیرات باقیمانده (یعنی تأثیراتی است که بعد از سازگاری باقی خواهد ماند، زیرا یا سازگاری با آنها غیرممکن است، یا بیشازحد گران است و یا بعضی موانع غیرممکن است).
نمایش گرافیکی لینک بین هزینه سازگاری (در محورx) هزینههای باقیمانده از تغییرات آبوهوایی (در محورy). شکل سمت چپ نشاندهنده یک مورد است که سازگاری کامل امکانپذیر است، درحالیکه شکل سمت راست نشاندهنده یک مورد است که هزینه های باقیمانده اجتنابناپذیر است.
چهار تعریف سازگاری واجد شرایط:
انگیزه برای عمل | عوامل مرتبط با اقلیم | |
تغییرات آبوهوایی مشاهدهشده و یا پیشبینیشده | تغییرات اقلیمی و تغییرات اقلیمی طبیعی | |
آبوهوا دلیل اصلی است | تعریف 1: عمدتاً بهمنظور کاهش خطرات تغییرات اقلیمی مشاهدهشده یا پیشبینیشده اقدام میشود.
مثال: افزایش دایک های موجود. |
تعریف 2: عمدتاً بهمنظور کاهش خطرات تغییرات اقلیمی و تغییرات اقلیمی صورت میگیرد.
مثال: ساخت دایک های جدید در مناطقی که در حال حاضر محافظت نشدهاند. |
آبوهوا یکی از دلایل مختلف است | تعریف 3: اقداماتی که خطر تغییرات اقلیمی مشاهدهشده یا پیشبینیشده را کاهش میدهند، حتی اگر آنها نیز در مواقعی که تغییر آبوهوا دارند، توجیه شوند.
بهعنوانمثال: تنوع اقتصادی بهطور عمده در مناطق کشاورزی. |
تعریف 4: اقداماتی که خطر تغییرات و تنوع اقلیمی را کاهش میدهد، اقداماتی که حتی در صورت عدمتغییر اقلیم، توجیه میشوند.
بهعنوانمثال: بهبود خدمات بهداشت عمومی. |
سوالات متداول: با توجه به عدم اطمینان قابلتوجه در مورد اثرات اقدامات سازگاری، آیا اقتصاد میتواند به تصمیمگیری در این زمینه کمک کند؟
روشهای اقتصادی برای اطلاع رسانی به طیف گسترده ای از مسائل که شامل تصمیم گیری در مواقع عدم اطمینان است، توسعهیافته است. درواقع برخی از این روش ها در حال حاضر برای ارزیابی اقدامات سازگاری، مانند تصمیم گیری در مورد مناطق ساحلی برای محافظت و اینکه چقدر از آنها محافظت میشود. بسته به اطلاعات موجود و سوالاتی که درخواست شده است، میتوان از طیف وسیعی از روشها استفاده کرد. از آنجا که احتمالات میتوانند به نتایج مختلف متصل شوند که ممکن است از یک اقدام سازگاری ناشی شود، ابزارهای اقتصادی نظیر ریسک و نظریه نمونه کارها، ما را قادر میسازد تا گزینه سازگاری را که سود مزایای خالص را به حداکثر برساند انتخاب کنیم، درحالیکه اجازه وقوع خطرات مربوط به گزینه های مختلف را میدهد. چنین رویکردی نهتنها مزایای خالص هر یک از مقادیر، بلکه همچنین خطرات مرتبط با آن را مقایسه میکند (مثلاً احتمال نتیجه بسیار ضعیف). در شرایطی که احتمالات را نمیتوان تعریف کرد، تجزیه و تحلیل اقتصادی میتواند سناریوهایی را تعریف کند که مجموعه ای از نتایج ممکن برای هر یک از اندازهگیریهای سازگاری که برخی از معیارهای مزایای حداقل قابلقبول را در یک سری از سناریوها مطرح میسازند، به تصمیمگیرنده برای بررسی سطوح مختلف مزایای قابلقبول در یکراه سیستماتیک اجازه میدهد. این، البته، بر تعریف “پذیرش” متمرکز است، که موضوع پیچیده ای است که ارزش های جامعه و همچنین نتایج فیزیکی را شامل میشود. این رویکردها میتوانند به اثرات تغییرات آبوهوایی مانند افزایش سطح دریا، سیلاب رودخانه و برنامه ریزی انرژی اعمال شود. در بعضی موارد، مقادیر خاص اقتصادی در نتایج مهم (مثلاً، بلایای طبیعی از دست رفتن حیوانات بزرگ) دشوار است. سپس یک روش جایگزین برای رویکرد ریسک یا نظریه نمونه کارها استفاده میشود، که راهحل کمترین هزینه را شناسایی میکند که زیانهای احتمالی را به سطح قابلقبول میرساند. بااینحال، هنوز سؤالات بدون جواب در مورد چگونگی اعمال روشهای اقتصادی به این نوع مشکل وجود دارد (بهویژه هنگامیکه تغییرات ناشی از تغییرات آبوهوایی زیاد است و ممکن است تغییرات ارزیابی افراد) و همچنین نحوه بهبود کیفیت اطلاعات در مورد اثرات و مزایای احتمالی وجود دارد.
عدم قطعیت:
تصمیمات مربوط به سازگاری باید در مواجهه با عدم اطمینان در مواردی که از جمعیتشناسی و تکنولوژی به آینده اقتصادی ساختهشده است، ساخته شود. تغییرات اقلیمی منابع اضافی نامطمئنی را شامل میشود، ازجمله عدم اطمینان در مورد میزان و الگوهای تغییرات آبوهوایی آینده (نگاه کنید به سهم WGI در AR5)، که وابسته به مسیرهای توسعه اقتصادی اجتماعی و سیاسی نیست (نگاه کنید به سهم WGIII در AR5) و عدم اطمینان در مورد واکنش و سازگاری اکوسیستم ها. پت و شوتر (2008) در یک مطالعه موردی در موزامبیک نشان میدهند که عدم اطمینان های عمده یک مانع قوی برای سازگاری موفق هستند. عدم اطمینان همراه با طول عمر طولانی تعدادی از گزینه ها میتواند منجر به “ناهنجاری” شود، یعنی یک اقدام سازگار که منجر به افزایش آسیبپذیری میشود. ناسازگاری “قابلاجتناب” ناشی از یک انتخاب قبلی ضعیف است، درحالیکه اطلاعات موجود بهدرستی مورداستفاده قرار نمیگیرد. یک ناتوانی اجباری غیرقابلاجتناب ممکن است از تصمیمات کاملاً مناسب بر اساس اطلاعاتی که در زمان تصمیمگیری جزء در دسترسترین تصمیم ها بود، حاصل شود، اما پسازآن ثابت میشود که اشتباه بوده است. برای اینکه بتوان بهطور پیشفرض از شما پرسید، برای اینکه بتوانید از منافع شخصی خود بهره ببرید، میتوانید بهراحتی بتوانید از آن استفاده کنید. اعمال چنین روشی احتیاطی معقول است وقتیکه (1) تصمیمات حداقل تا حدی غیرقابلبرگشت هستند (بهعنوانمثال، ساختن در مناطق مستعد سیل، بهراحتی نمیتواند انجام شود) و (2) هزینه یک سناریوی بدترین حالت بسیار زیاد است . چنین اندازهگیری احتیاطی میتواند ازلحاظ اقتصادی بیسابقه باشد، حتی اگر سطح دریا درنهایت در محدوده پایینتر از نتایج احتمالی باقی بماند، محدودیت ساختوساز غیرضروری است.
چارچوب پیماننامه سازمان ملل درزمینه تغییر اقلیم خطمشیهایی را برای فرایندهای ارزیابی سازگاری در کشورهای درحالتوسعه معرفی کرده است که در آن استفاده از آنالیزهای چند معیاره را پیشنهاد میکند. شکل 3 نمایی از آنالیز چند معیاره اجراشده در سه منطقه شهری در پاریس را نشان میدهد که با استفاده از پنج خطمشی و شاخصهای موفقیت انجامشده است. این پنج خطمشی اصلی عبارتاند از: کاهش تغیر اقلیم(climate change mitigation,)، سازگاری و مدیریت ریسک، مناطق طبیعی و حفاظت از تنوع زیستی، توان مالی مردم در خرید مسکن و سیاست بیطرفی.
هزینه سازگاری:
هر چه که نیاز به اجرای روش سازگاری بیشتر میشود نیاز به برآورد هزینه آن نیز به طور واضحی احساس میشود. این بخش بر روی دو نوع هزینه متمرکز است. نوع اول برآورد هزینهها در مقیاس جهانی میباشد که عمدتاً برای ارزیابی نیاز کلی به بودجه مالی موردتوجه قرار میگیرد و نوع دوم برآورد هزینههای منطقهای و محلی است، این نوع برآورد اغلب محدود به منطقه اقتصادی آسیبپذیری خاصی است که ممکن است بنا بر دلایلی مانند تأمین بودجه، پشتیبانی از تصمیمگیری سازگاری یا جهت تخصیص منابع محدود به بهترین چشمانداز ممکن برای آینده جهت ایجاد سازگاریای کارآمد، اجرا شود. روشهای موجود برای مطالعه هر دو نوع برآورد هزینه بسیار گسترده هستند اما ملاحظات روششناسی مهم جهت برآورد هزینههای سازگاری در هردوی این روشها یکساناند.
آیا رویکردهای اقتصادی میتواند خطمشیهای سازگاری و تصمیماتی که علیه منافع مردم فقیر گرفته میشوند، جمعیتهای آسیبپذیر یا اکوسیستمها را تحت تأثیر قرار دهد؟
یک رویکرد اقتصادی محدود میتواند در تأمین بودجه برای مواردی مانند خدمات اکوسیستمی و سیستمهای ارزش اجتماعیای که بعضیاوقات در تجزیهوتحلیل اقتصادی در نظر گرفته نمیشوند و یا اینکه ارزش واقعی آنها توسط ارزشهای بازاری دستکم گرفته میشوند و یا اینکه دادههای کافیای در این زمینه وجود ندارد، شکست بخورد. این مسئله میتواند تصمیمات صورت گرفته علیه فقرا، جمعیتهای آسیبپذیر یا حفاظت از اکوسیستمهای مهم را تحت تأثیر قرار دهد. بهعنوانمثال، ارزش بازاری چوب، بر عملکردهای اکولوژیکی و هیدرولوژیکی درختان اثر نمیگزارد همانطور که محصولات جنگلیای که ارزش آنها توسط عوامل اقتصادیای که خارج از صنعت چوب هستند روی این عملکردها بیتأثیر هستند. مانند صنعت دارویی. علاوه بر این برخی از جوامع برای برخی از موارد خاص(ساختمانهایی که ارزش تاریخی دارند یا مناطق مذهبی) ارزش بیشتری از نسبت به دیگر موارد قائل هستند. بااینحال، رویکردهای گسترده اقتصادی میتوانند ارزشهای پولی را به اثرات غیر بازاری، وصل کرده و به آن بهعنوان یک ارزش جانبی نگریسته شود. قرار دادن ارزش اقتصادی بر روی خدمات اکوسیستمی مانند هوای قابلتنفس، گرفتن کربن از هوا و ذخیره آن در بافتهای گیاهی(در جنگلها و اقیانوسها) و آب قابلاستفاده در کشاورزی و شرب از این قبیل موارد است. احتساب ارزش این عوامل ممکن است از احتساب ارزش مواردی که ارزش مستقیم بازاری دارند و میتوانند با دادههای بازاری تعریف گردند، از قطعیت کمتری برخوردار باشد اما ارزشهای غیر بازاریای از این قبیل هنوز هم در ارزیابیهای اقتصادیای که خطمشیهای آن آسیب کمتری به اکوسیستمها وارد میکنند، مفید و قابلاستفادهاند.
اما تجزیهوتحلیل اقتصادی که بر هزینههای پولی و مزایای یک گزینه متمرکز است، تنها یک عامل مهم تصمیمگیری مربوط به گزینههای سازگاری است و تصمیمات نهایی در مورد چنین اقداماتی تقریباً هرگز بر اساس تنها این اطلاعات صورت نمیگیرد. تصمیمگیریهای اجتماعی نیز همچنین برای برقراری عدالت اجتماعی(چه کسی به دست میآورد و چه کسی از دست میدهد) و برای احتساب اثری که روی مقدار تأثیر سایر فاکتورهای که در عوامل پولی حسابنشدهاند، دارد، حساب میگردند. بهعبارتدیگر، جوامع تصمیمگیریها با احتساب مفاهیم بزرگتری انجام میدهند و عوامل مختلف اقتصادی-اجتماعی و سیاسی را سرلوحه این تصمیمگیری قرار میدهند. چیزی که در اینجا اهمیت حیاتی دارد این است که در تصمیمگیری ساختار نهایی، با در لحاظ گرفتن هر دو عوامل اقتصادی و غیراقتصادی انجام شود.
چارچوبی اغلب در تصمیمگیری بکار میرفته و میتواند هر دو نوع شناساگرهای اقتصادی و غیراقتصادی را جهت اندازهگیری اثرات یک خطمشی خاص ازجمله اثراتی که روی گروهها و اکوسیستمهای آسیبپذیر اعمال میشود را تأمین کند، تجزیهوتحلیلهای چند معیاره(Multi-Criteria Analysis or MCA) هستند. اما همانند همه روشهای تصمیمگیری، چالش اصلی برای روش MCA و روشهای همانند آن، انتخابهاییاند که میبایست در مورد اینکه هرکدام از معیارها با چه اثر وزنیای باید وارد این تجزیهوتحلیلها شوند؟ شامل اینکه سازگاری چگونه اثرات جمعیتهای آسیبپذیر و فقیر را مطالعه میکند؟ یا اینکه چگونه میبایست تعادلی بین آنکه پرداخت میکند و آنکه سود میبرد برقرار شود.
از مزیتهای کلیدی روشهای اقتصادسنجی میتوان به این موارد اشاره کرد که این روشهای بر اساس دادههای جهان واقعی عمل میکنند، حتی در بعضی از موارد از عبارت “آزمایشهای طبیعی” از آن یادشده است و همچنین قابلیت این را دارد که به هزینهها و مزایای بههمپیوسته استراتژیهای چندگانه سازگاری واکنش نشان دهد. در روش اقتصادسنجی نیازی نیست که تحلیلگر همه مکانیسمهای سازگاری را شبیهسازی کند، فقط تا جایی میبایست پیش رفت که وجود رابطهای مستحکم بین یک محرک تنشزای اقلیمی و نتیجه رخداده ثابت شود. دادههایی که جهت واردکردن به این روش موردنیاز هستند محدودند بنابراین این روش میتواند بهطور وسیعی اجرا گردد. ازجمله معایب اساسی روش اقتصادسنجی میتوان به مواردی از این قبیل اشاره کرد: ناتوانی در ردگیری مکانیسمهای انتقال اندازه برخی از سازگاریهای خاص یا ناتوانی در جداسازی اثرات حاشیهای این استراتژیها یا اندازهگیریها؛ ناتوانی در انتقال برآوردهایی که خارج از زمینه مطالعاتی هستند(بهعنوانمثال مطالعهای که در آفریقا صورت گرفته در مورد آسیا غیرقابلاستفاده است زیرا که اقلیم، سازگاری، و مفاهیم اجتماعی همه با یکدیگر متفاوت بوده و روی هزینهها و مزایای حاشیهای سازگاری اثر میگزارد). و دیگر اینکه برآوردهای آماری آن بسیار پیچیده و چالشبرانگیز است و گاهی اوقات نیاز به اجرای تفاسیر چندگانه است.
مدلسازی شبیهسازی به دادههای بسیاری جهت اجرا نیاز داشته و در کالیبره سازی آن نیز میبایست دقت زیادی شود. این مورد ازجمله معایب این روش به شمار میرود. جایی که دادهها و مدلها در دسترس باشند روش مدلسازی شبیهسازی بهخوبی کار میکند. بهعنوانمثال یک سیستم مدلسازی سازگاری کشاورزی میتواند برآوردی از عواملی مانند میزان تغییراتی که در مقدار محصول رخ میدهد و ، اینکه منابع آب در واکنش به شرایط تغییرات اقلیم چگونه تغیر میکند و روشهای کشاورزی و مدیریت منابع آب، به دست آورد.
ازجمله دیگر مزایایی روش شبیهسازی این است که این روش فرصتی را برای مشارکت سهامداران در بعضی از مراحل فرایندهای تحلیلی ازجمله طراحی چشمانداز، تنظیم پارامترها، انتخاب ورودیها، کالیبراسیون نتایج و مشارکت در اندازهگیری علایق مردم محلی سازگاری، فراهم میکند.
ابزارهای اقتصادی با چه راههایی میتوانند سازگاری تغییرات اقلیم را در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، تسهیل کنند؟
ابزارهای اقتصادی (EIs) برای استفاده کارآمد از منابع کمیاب و برای اطمینان حاصل کردن از اینکه خطرات بهصورت مؤثرتری میان کارگزاران مختلف در جامعه به اشتراک گذاشته میشوند، طراحیشدهاند. EIs میتواند شامل مالیاتها، یارانهها (کمکهزینهها)، توزیع خطرات، و انتقال خطر (ازجمله بیمه)، قیمتگذاری آب، حقوق مالکیت معنوی یا سایر ابزارهایی باشد که سیگنالی بازاری را که به رفتار شکل میدهد را ارسال میکند. در زمینهٔ سازگاری، ابزارهای اقتصادی میتوانند به چند طریق مختلف مفید باشند.
اول اینکه، آنها به استقرار راهی کارآمدتر برای استفاده از منابعی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار خواهند گرفت، کمک میکنند. یکی از مثالهای مناسب برای این موضوع قیمتگذاری آب است. اگر هماکنون آب بهدرستی قیمتگذاری شود، اصراف کمتری در آینده صورت خواهد گرفت. که همین موضوع میتواند از کمیابتر شدن این منبع در آینده جلوگیری کند.
دوم اینکه، EIs میتواند بهعنوان ابزاری انعطافپذیر و کمهزینه برای شناسایی اقدامات سازگاری عمل کند.در اینجا دوباره از مثال منابع آبی استفاده میشود، اگر تغییرات اقلیم منجر به افزایش کمآبی و خشکسالی شود، EIs ها میتوانند بهراحتی تنظیمات مربوط به نرخ تقاضای آب موردنیاز را شناسایی کرده و با ارائه عرضهای جدید از منابع آب، این معادله را به تعادل برساند. که این کار میتواند ارزانتر از یافتن راههای جدید برای افزایش عرضه باشد.
بیمه یکی ابزارهای اقتصادی رایج است که بهعنوان یک ابزار انعطافپذیر و کمهزینهای سازگاری عمل میکند. درجایی که خطرات بهخوبی شناساییشدهاند، بازارهای بیمه میتوانند قیمتها و در دسترس بودن بیمه را جهت تشویق انتخابها و رفتارهایی که به کاهش آسیبپذیری و همچنین ایجاد صندوقی برای مواقع بعد بحران، میانجامد. تعیین کنند. تا انتخابها و رفتارهایی را که میتوانند به کاهش آسیبپذیری کمک کنند، و نیز مجموعهای از منابع مالی برای بازیابی پس از فاجعه را تشویق کنند. بهعنوانمثال، ایجاد تخفیف بیمه برای بیمهشدگانی که اصلاحات نوسازی ساختمان را بهمنظور کاهش خطر سیل انجام میدهند، یکی از تمهیداتی است که نشان میدهد ابزارهای اقتصادی میتوانند بهعنوان مشوقی جهت توسعه رفتارهای سازگاری عمل کند.
طرحهای پرداختی برای خدمات محیطزیستی (PES) ابزارهای اقتصادی دیگری هستند که رفتار سازگاری را تشویق میکند. در این رویکرد کمکهای مالی خاصی به صاحبان زمین یا کشاورزان، برای اقداماتی که برای حفظ خدمات آنها به مردم و سلامت محیطزیست که توسط اکوسیستمهای ملک آنها تأمینشده است، پرداخت میگردد. ازجمله این خدمات میتوان به خدماتی که به هردو مورد سازگاری تغییرات اقلیمی و کاهش اثر آن کمک میکند، اشاره کرد. برای مثال، کاستاریکا جهت مدیریت منابع طبیعی خود از رویکرد PES استفاده میکند. پرداخت پول صاحبان صنعت چوب، تا درختان را که چالهای طبیعی کربن هستند را قطع نکنند (ایده پیشنهادی کاهش گازهای گلخانهای از طریق کاهش جنگلزدایی و تخریب جنگلها (برنامه REDD سازمان ملل متحد در چارچوب پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم(UNFCCC) مطرح گردید)، یا پول دادن به کشاورزان برای اینکه در زمینی خاص چیزی کشت نکنند تا اثرات مخرب فرسایش کاهش یابد (همانطور که در چین و ایالاتمتحده آمریکا اجرا گردید) همگی مثالهایی در این زمینه هستند.در کشورهای توسعهیافته، که در آن بازارهای بهطور قابلملاحظهای رونق دارند، ابزارهای اقتصادی میتوانند بهطور مستقیم از طریق مکانیسمهای بازاری مستقر شوند. بهعنوانمثال، شرکتهای بیمه خصوصی گاهی اوقات تمام خطرات را پوشش نمیدهند و یا نرخهایی را تعیین میکنند که مقرونبهصرفه نبوده و قابل پرداخت توسط آحاد مردم نیستند در این صورت میبایست دولت مداخله کرده و اطمینان حاصل کند که بیمه برای همه در دسترس و مقرونبهصرفه باشد. دولت همچنین نقش مهمی را در تضمین اینکه ابزارهای بازاری داوطلبانه بهطور مؤثر و منصفانه کار میکنند ایفا میکند. میبایست دولت این کار را از طریق تعین چارچوبهای قانونی و حقوق مالکیت، ازجمله حقوق استفاده از منابع کمیاب مانند زمین و آب، مخصوصاً در مناطقی که این حقوق بهخوبی تأسیس نشده است، انجام میدهد. یکی مثالهای مربوط به این موضوع، مناقشه بین استفاده منطقهای از رودخانهها برای تأمین آب و تولید برق آبی است، این مناقشه از این ناشی میشود که این رودخانهها از یک محدوده جغرافیایی به دیگری جریان دارند بنابراین و مالکیت آب و نوع استفاده از آن نمیتواند توسط توافقنامههای منطقهای مشخص شوند. طرحهای PES تنها زمانی میتوانند عملکرد خوبی داشته باشند که بخش دولتی تضمین کند که به حقوق تعریفشده و موافقتنامههای نوشتهشده، عمل میشود.
بهبود ارزشگذاری منابع و بازارهای آب:
مطالعات مربوط به سازگاری بخش آب اغلب با اشاره به پیامدهای کمبود آب آینده و احتمال وقوع درگیریها بر سر آب آغاز میشود. تکنیکهای معمولاً برای حل این اختلاف استفاده میشوند عبارتاند از استقرار بازارهای آب و برنامههای ارزشگذاری بر روی آب. اگرچه این موارد نیز بهخودیخود، اغلب دارای تناقضاتی هستند. بازارهای سنتی آب، باعث جلوگیری استفادههای کمارزش از آب شده و کاربریها را به سمت کارایی بیشتر در استفاده از آب سوق میدهد. اما استفاده از قوانین ارزشگذاری بر آب نیز میتواند از طریق عوارض شهری و مالیات بر املاک و مستغلات، به همین مهم دست یابد (همانطور برای تأمین آب و مقررات مرتبط با فاضلاب سطحی شهری در بسیاری از کشورها انجام میشود). مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارند که نشان دهند بازارهای آب و ارزشگذاری روی آن، باعث بهبود سازگاری تغییرات اقلیمی میشوند. در بسیاری از موارد،که افزایش در تقاضای آب ناشی از تغییرات اقلیم (بهویژه در بخش کشاورزی) با کاهش منابع آب همراه است، مشخص میکند که سازگاری مورداحتیاج خواهد بود. بسیاری از کشورها ساختارهای قیمتگذاری آب را در بخشهای خانگی و کشاورزی ایجاد کردهاند. بااینوجود این قیمتها بهصورت غیرمستقیم اعمال میشوند، نرخهای جمعآوری آنها کم است، اندازهگیری بهندرت انجام میشود (حداقل برای بخش کشاورزی، که معمولاً بیشترین مصرفکننده آب است)، و قیمتگذاری اغلب بر اساس هزینههای سالانه، بهجای هزینههای مصرف-پایه(پرداخت هزینه به ازای مقدار استفاده شده)، صورت میگیرد. در بسیاری از کشورها، همچنان موانع سازمانی مهمی در بازارهای آب و قیمتگذاری آن وجود دارد. در بسیاری از کشورها، تعدادی از موانع سازمانی مهم در بازار آب و قیمتگذاری باقیمانده است. ازجمله این موارد میتوان به فقدان حقوق مالکیت ازجمله یک ملاحظه جامع از منافع تاریخی و جاری، محدودیت در انتقال، فقدان زیرساختهای قانونی و فیزیکی و کاستیهای سازمانی همراه با مسائل مربوط به بازگشت سرمایه، اثرات شخص ثالث، طراحی بازار، هزینههای معاملات، و قیمتگذاری بهصورت میانگین در نقطه مقابل قیمتگذاری حاشیهای، اشاره کرد.
نوآوری و مطالعات مربوط به توسعه و تحقیق:
کمکهای مالی برای تشویق نوآوری از طریق تحقیق و توسعه (R & D) ممکن است همانند تغییرات رفتاری بهعنوان اقدامی در جهت تشویق سرمایهگذاریهای سازگاری استفاده شود. کمکهای مالی یا یارانهها شامل پرداخت مستقیم، کاهش مالیات، و یا حمایت از تولید یک کالا یا یک فعالیت خاص بهوسیله پشتیبانی از قیمت آن است. انتقادهایی از کارایی این یارانهها در مورد تأثیرات نامطلوب آن بر رقابت نیز وجود دارد. این یارانهها معمولاً بهطور هدفمندی ارائه نشده و درنهایت نیز توسط گروههایی که درآمد متوسط و بالاتری دارند، گرفته میشوند. علاوه بر این، این یارانهها باعث میشوند که بار مالیات بر ارزشافزوده نیز افزایش یابد. بااینحال، آنها در بین تصمیمگیرندگان و عموم مردم محبوبیت دارند.امروزه یارانهها بیشتر به دلایل غیر از سازگاری اقلیمی مورداستفاده قرار میگیرند زیرا که شواهدی مربوط به استفاده از آن برای سازگاری و کمکهای مالی برای تشویق نوآوری از طریق تحقیق و توسعه (R & D) وجود نداشته یا بسیار اندک است. مطالعات پوپ یکی از این موارد اندک است، که بر یارانههای موجود برای مهاجرت تمرکز دارد. این مطالعات نشان میدهد که یارانهها بهخودیخود اثر بسیار کمی دارند اما میتوانند اثر سایر ابزارها مانند مالیات بر انرژی، مقررات موجود درزمینهٔ افزایش کارایی انرژی و استفاده از گزینههای با کربن کمتر برای تولید انرژی را، قوت ببخشد.
نقش رفتار:
بهخوبی شناختهشده است که اغلب رفتارهای انسانی بهعنوان رفتارهای غیرمنطقی، بهویژه در رابطه با تصمیماتی که در حضور خطر و عدم اطمینان گرفته میشوند، در نظر گرفته میشوند که همین موضوع بر کارآمدی روشهای مشوق-پایه اثر میگذارد. اشخاص ممکن است که یک خطر خاص را دستکم، یا دست بالا بگیرند، و همچنین ممکن است اثرات و پیامدهای بلندمدت یک تصمیم یا واقعه را در نظر نگیرند. یکی از توضیحات خوب در این زمینه این است که این افراد در زمان تصمیمگیری بهصورت کامل از اطلاعات موجود درزمینه خطرات استفاده نمیکنند. سیاستها و خطمشیهایی که بهخوبی چنین خطاهایی رفتاری را در مورد خطرات درک میکنند، کارایی خود را افزایش میدهند. بهعنوانمثال، افراد مختلف به اطلاعات انتزاعی در مورد رویدادها، بهصورت متفاوتی واکنش نشان میدهند برخورد بعضیها عاطفی است و بعضی دیگر به خسارات وارده فکر میکنند. در عمل، این میتواند تأثیر اطلاعات خشکوخالی از احساسات را محدود کند، همانگونه که در مورد دوره بازگشت سیل، روی اهمیت مشارکت مردمی، روشهای بازخوردی و تکراری برای پشتیبانی از تصمیمات اتخاذ شده، تأکید میشود.
منبع:
M., G. Heal, C. Dubeux, S. Hallegatte, L. Leclerc, A. Markandya, B.A. McCarl, R. Mechler, and J.E. Neumann, 2014: Economics of adaptation. In: Climate Change 2014: Impacts, Adaptation, and Vulnerability. Part A: Global and Sectoral Aspects. Contribution of Working Group II to the Fifth Assessment Report of the Intergovernmental Panel on Climate Change [Field, C.B., V.R. Barros, D.J. Dokken, K.J. Mach, M.D. Mastrandrea, T.E. Bilir, M. Chatterjee, K.L. Ebi, Y.O. Estrada, R.C. Genova, B. Girma, E.S. Kissel, A.N. Levy, S. MacCracken, P.R. Mastrandrea, and L.L. White (eds.)]. Cambridge University Press, Cambridge, United Kingdom and New York, NY, USA, pp. 945-977.
مشاهده ادامه این مطلب فقط برای اعضای سایت فراگیر علمی تخصصی محیط زیست فراهم می باشد. خواهشمنداست جهت مشاهده کامل این نوشته، ثبت نام کنید و به حساب کابری خود وارد شوید. ثبت نام در اینجا کاملاً رایگان است.
مشاهده ادامه این مطلب فقط برای اعضای سایت فراگیر علمی تخصصی محیط زیست فراهم می باشد. خواهشمنداست جهت مشاهده کامل این نوشته، ثبت نام کنید و به حساب کابری خود وارد شوید. ثبت نام در اینجا کاملاً رایگان است.